رأي وحدت رويه شماره 669 مورخ 21 /7 /1383 هيأت عمومي ديوانعالي كشور راجع به تعيين صلاحيت دادگاه رسيدگي كننده به اتهام بزهكاران صدور چك بلامحل، از نوع سيبا
رأي وحدت رويه شماره 669 ()– 21/7/1383
تعيين صلاحيت دادگاه رسيدگي كننده به اتهام بزهكاران صدور چك
بلامحل از نوع حساب سيبا
با احترام، معروض ميدارد:
دادرس محترم شعبه چهارم دادگاه عمومي دلفان طي نامه شماره 11/ش/4 مورخ
23/9/1381 اعلام نموده است در مورد تعيين صلاحيت دادگاه رسيدگيكننده به
اتهام بزهكاران صدور چك بلامحل، از نوع سيبا (سيستم يكپارچه بانك ملي
ايران) از شعب سيوسوم و سيوپنجم ديوانعالي كشور آراء مختلف صادر گرديده و
تقاضا نموده است كه موضوع جهت اتخاذ تصميم مناسب قانوني در جلسه هيأت
عمومي ديوانعالي كشور مورد بررسي قرار گيرد كه جريان پروندههاي مورد نظر
بهشرح ذيل گزارش ميگردد:
1ـ در پرونده كلاسه 16/8445 شعبه سيوسوم
ديوانعالي كشور، شعبه دوم دادگاه عمومي ابركوه به موجب دادنامه شماره 309
مورخ 29/2/1381 در مورد شكايت آقاي محمدعلي فلاحزاده فرزند حسين عليه آقاي
حسين عنايتي فرزند ماشاءالله داير به صدور يك فقره چك بلامحل شماره
564825/003ـ10 مورخ 10/6/1380 عهده جاري 0100503481003 سيباي بانك ملي
نورآباد لرستان به مبلغ 000/500/136 ريال كه در تاريخ 14/11/1380 در شعبه
7521 بانك ملي ابركوه به علت كسر موجودي به صدور گواهينامه عدم پرداخت
منتهي گرديده است، بلحاظ عدم دسترسي به متهم و استقرار بانك محالعليه در
نورآباد لرستان به شايستگي محاكم عمومي نورآباد لرستان قرار عدم صلاحيت
صادر نموده است.
پرونده پس از وصول به حوزه قضايي اخير الذكر جهت
رسيدگي به شعبه چهارم دادگاه عمومي دلفان ـ نورآباد ارجاع و به صدور
دادنامه ذيل منتهي گرديده: درخصوص شكايت آقاي محمدعلي فلاحزاده... عليه
آقاي حسين عنايتي ... به اتهام صدور يك فقره چك سيبا (سيستم يك پارچه بانك
ملي ايران)... با عنايت به اينكه در مانحن فيه، چك مذكور... قابليت واريز
نمودن وجه به حساب يا برداشت وجه از حساب بانكي به وسيله چك در كليه شعب
بانك ملي سراسر كشور را دارا ميباشد و صاحب حساب يا دارندة چك جهت وصول
وجه چك ميتواند به هريك از شعب بانك ملي سراسر كشور مراجعه و در صورت
ارائه چك توسط دارنده چك و مواجه شدن با چنين امري مبادرت به صدور گواهي
عدم پرداخت به درخواست دارنده چك مينمايند، بنابراين برخلاف استدلال شعبه
دوم دادگاه عمومي ابركوه كه صرفاً بانك ملي شعبه نورآباد لرستان را به دليل
استقرار بانك محال عليه تلقي نموده به نظر ميرسد كه در مانحن فيه كليه
شعب بانك ملي سراسر كشور در حكم واحد بوده و بانك محال عليه تلقي
ميشوند... و اينكه شاكي و مشتكي عنه در شهرستان ابركوه ساكن هستند لذا با
اعتقاد به عدم صلاحيت محلي خود به شايستگي محاكم عمومي ابركوه قرار عدم
صلاحيت صادر و در اجراي ماده 58 قانون آ.د.د.ع و ا در امور كيفري ناظر به
تبصره ماده 27 قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور مدني
پرونده جهت حل اختلاف به ديوانعالي كشور ارسال گردد. پس از ارسال پرونده
به ديوانعالي كشور، اعضاي محترم هيأت شعبه سيوسوم به موجب دادنامه
310ـ24/4/1381 بهترتيب ذيل حل اختلاف نمودهاند: با توجه به محتويات
پرونده و عنايتاً به اينكه چك سيبا (سيستم يك پارچه بانك ملي ايران) با
چكهاي ديگر صرفاً در مهلت وصول است كه سيبا در كليه شعب بانك مذكور و بدون
وقفه پرداخت ميشود ولي در ساير شرايط مشتركند نظريه شعبه دوم دادگاه
عمومي ابركوه صائب است لذا با تأييد آن به صلاحيت رسيدگي شعبه چهارم
نورآباد دلفان حل اختلاف ميگردد.
2ـ حسب محتويات پرونده كلاسه 10/8298
شعبه سيوپنجم ديوانعالي كشور، آقاي محمدعلي فلاحزاده در پرونده ديگري
عليه آقاي حسين عنايتي بهصدور يك فقره چك بلامحل بـه شـمـاره 564825/003 ـ
10 مورخ 10/6/1380 از عهده جاري شماره 0100503481003 سيبا بانك ملي ايران
شعبه نورآباد كه در تاريخ 14/11/1380 در بانك ملي 7521 شعبه ابركوه به علت
كسر موجودي به صدور گواهي عدم پرداخت شماره 253127 مورخ 14/11/1380 منجر
شده است به حوزه قضايي ابركوه شكايت نموده است كه شعبه چهارم دادگاه عمومي
اين حوزه طي دادنامه 1350ـ30/11/1380 با عنايت به اينكه بانك محالعليه در
خارج از حوزه قضايي ابركوه ميباشد به شايستگي دادگاه عمومي نورآباد لرستان
قرار عدم صلاحيت صادر نموده است اين بار نيز پرونده در شعبه چهارم دادگاه
عمومي دلفان مطرح و شعبه مزبور با استدلالاتي كه قبلاً بعمل آورده بوده و
در گزارش پرونده شعبه سيوسوم ديوانعالي كشور مفصلاً منعكس گرديده است با
نفي صلاحيت خويش، پرونده را جهت حل اختلاف و تعيين دادگاه صلاحيتدار
قانوني به ديوانعالي كشور ارسال نموده كه پس از ارجاع به شعبه سيوپـنجم
طـي دادنـامـه 342ـ23/8/1381 به شرح ذيل اتخاذ تصميم بعمل آمده است: با
توجه به اوراق پرونده و با توجه به اينكه گواهي عدم پرداخت وجه چك از بانك
ملي ايران شعبه ابركوه صادر گرديده است و با توجه به اينكه چك مورد شكايت
به شرح منعكس در قرار عدم صلاحيت صادره مورخه 19/12/1380 شعبه چهارم دادگاه
عمومي دلفان از جمله چكهايي است كه در تمام شعب بانك ملي ايران قابل
پرداخت است عليهذا همانطور كه در قرار عدم صلاحيت شعبه چهارم دادگاه عمومي
دلفان استدلال شده است صرفنظر از صحت و سقم شكايت عنوان شده و بر فرض اينكه
درخصوص مورد، ارتكاب بزهي متصوّر باشد دادگاه عمومي ابركوه صالح به رسيدگي
خواهد بود و با اعلام صلاحيت مرجع مذكور در موضوع مورد اختلاف، حل اختلاف
مينمايد.
همانطور كه ملاحظه ميفرمايند: شعب سيوسوم و سيوپنجم
ديوانعالي كشور نسبت به تعيين دادگاه واجد صلاحيت رسيدگي به اتهام
صادركنندگان چك بلامحل از نوع سيبا (سيستم يكپارچه بانك ملي ايران) با
استنباط از مقررات قانوني آراء مختلف صادر نمودهاند بطوري كه شعبه سيوسوم
دادگاه محل افتتاح حساب سيبا و صدور دسته چك و شعبه سيوپنجم دادگاه محل
صدور گواهي عدم پرداخت را براي رسيدگي به اتهام صدور چك بلامحل سيبا صالح
دانستهاند لذا در اجراي ماده 270 قانون آييندادرسي دادگاههاي عمومي و
انقلاب در امور كيفري استدعا دارد موضوع در جلسه هيأت عمومي ديوانعالي
كشور جهت صدور رأي وحدت رويه و ايجاد رويه قضايي واحد مطرح شود.
به
تاريخ روز سهشنبه: 21/7/1383 جلسه وحدت رويه قضايي هيأت عمومي ديوانعالي
كشور، به رياست حضرت آيت الله مفيد رييس ديوانعالي كشور، و با حضور حضرت
آيتالله دري نجف آبادي دادستان محترم كل كشور و جنابان آقايان: رؤسا و
مستشاران و اعضاء معاون شعب حقوقي و كيفري ديوانعالي كشور تشكيل گرديد.
پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و بررسي اوراق پرونده مبني بر: « ...
درخصوص پرونده وحدت رويه: 82/16 هيأت عمومي با توجه به گزارش معاونت محترم
قضايي و آراي صادره از شعب سيوسوم و سيوپنجم ديوانعالي كشور در مورد
تعيين مرجع صالح براي رسيدگي به اتهام بزهكاران صدور چك بلامحل از نوع حساب
سيبا، نظريه دادستان محترم كل كشور حضرت آيت الله دري نجف آبادي به شرح
ذيل اعلام ميگردد:
اولاً: برخلاف مفاد ماده 2 قانون صدور چك مصوب 1355
كه مقرر داشته صادركننده چك بايد در تاريخ صدور معادل مبلغ چك در بانك
محالعليه محل داشته باشد، به موجب ماده 3 قانون اصلاح موادي از قانون چك
مصوب 2/6/1382 مقرر گرديده: «صادر كننده چك بايد در تاريخ مندرج در آن
معادل مبلغ مذكور در بانك محالعليه وجه نقد داشته باشد» و لذا ممكن است كه
صادركننده چك هنگام صدور مبلغ مندرج در آن را در حساب نداشته باشد و
تخلّفي مرتكب نشده اما تاريخ مراجعه به بانك كه معمولاً همان تاريخ سررسيد و
يا بعد از آن است در صورت بلامحل بودن چك، جرم تحقق يافته و در حقيقت محل
وقوع جرم حوزه بانك صادركننده گواهي عدم پرداخت خواهد بود.
ثانياً: به
موجب ذيل ماده 13 قانون آييندادرسي مدني، خواهان اختيار دارد بهدادگاهي
رجوع كند كه قرارداد در حوزه آن واقع شده و يا اجراي تعهد ميبايست در حوزه
آن انجام شود.
ثالثاً: فرقي بين چكهاي سيبا و معمولي از لحاظ شمول
مقررات نبوده و تأسيس حساب جاري سيبا و امثال آن با هدف بهينه كردن خدمات
بانكي و ايجاد رفاه براي مردم بوده و تحقق اين امر مستلزم وجود اعتبار و
پشتوانه قوي قضايي ميباشد تا با صدور گواهي عدم پرداخت و بلامحل بودن چك،
دارنده آن بتواند پيگيري قضايي نمايد.
با توجه به مراتب مذكور رأي
صادره از شعبه سيوپنجم ديوانعالي كشور را نزديكتر به موازين قانوني و
مصالح عامه تشخيص داده و مورد تأييد ميباشد. مشاوره نموده و به اتفاق آراء
بدين شرح رأي دادهاند.
رأي وحدت رويه هيأت عمومي ديوانعالي كشور
در رويه متداول سيستم يكپارچه بانكها، به دارنده چك اختيار داده شده است كه
علاوه بر شعبه افتتاح حساب، وجه آن را از ساير شعب نيز مطالبه نمايد.
بنابراين در صورت مراجعه دارنده چك در مهلت مقرر، به شعب ديگر و صدور گواهي
عدم پرداخت از بانك مرجوعاليه، بزه صدور چك بلامحل محقق و دادگاه محل
وقوع جرم، صالح به رسيدگي خواهد بود و به عقيده اكثريت اعضاي هيأت عمومي
ديوانعالي كشور رأي شعبه سيوپنجم ديوانعالي كشور كه با اين نظر انطباق
دارد، صحيح و موافق موازين قانوني تشخيص ميگردد. اين رأي براساس ماده 270
قانون آييندادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور كيفري، براي كليه شعب
ديوانعالي كشور و دادگاهها در موارد مشابه، لازمالاتباع ميباشد.