رأي وحدت رويه شماره 671 ديوان عالي كشور در خصوص لغو قرار تعليق مجازات
رأي وحدت رويه شماره 671 ()-17/9/1383
قانوني نبودن لغو قرار تعليق اجراي مجازات بزه فرار از خدمت درصورت
ارتكاب آن براي بار دوم
با
احترام معروض ميدارد: حسب گزارش82/6763/35 ـ 3/4/1382 معاون محترم سازمان
قضايي نيروهاي مسلّح، از شعب سيويكم و چهلم ديوانعالي كشور در استنباط
از ماده 25 قانون مجازات اسلامي آراء مختلف صادرگرديده است كه جريان
پروندههاي مربوطه به شرح ذيل منعكس ميگردد:
الف: به دلالت محتويات
پروندة كلاسه 17ـ8772 شعبه سيويكم ديوانعالي كشور، شعبه اوّل دادگاه
نظامي يك اراك به قائم مقامي دادگاه نظامي دو آن شهرستان، طي دادنامة
79/822 ـ 6/12/1379 سرباز وظيفه محمد غلامي غريبوند فرزند سوختهزار را به
اتهام يك مرحله فرار از خدمت به پرداخت دويست هزار ريال جزاي نقدي محكوم و
اجراي مجازات را از تاريخ صدور حكم براي مدت دو سال تعليق نموده است. متهم
موصوف مجدداً مرتكب فرار از خدمت شده كه اين بار در دادگاه نظامي دو اراك
به پرداخت يك ميليون ريال جزاي نقدي بدل از حبس محكوم ميشود. دادستان
نظامي وقت در اجراي مادة 36 قانون مجازات اسلامي از دادگاه نظامي صادركننده
حكم تعليقي، فسخ آن را تقاضا مينمايد كه مردود اعلام ميگردد. از اين
تصميم در ديوانعالي كشور تجديدنظرخواهي مينمايند كه چون از طرف دادگاه
نظامي يك به قائم مقامي دادگاه نظامي دو اتخاذ شده بوده، لذا قابل طرح در
ديوانعالي كشور تشخيص نميشود، كه دادستان نظامي محل براي رسيدگي به
اعتراض مزبور، به دادگاه نظامي يك مراجعه مينمايد و دادگاه نظامي يك،
تعليق اجراي مجازات موضوع حكم 882/79 ـ 6/12/1379 را كان لم يكن اعلام
مينمايد. دادستان نظامي بعدي به لحاظ اينكه محكومعليه محمد غلامي در مدت
تعليق اجراي مجازات يك بار محكوميت حاصل نموده است الغاي تعليق مجازات وي
طبق بند 5 ماده 25 قانون مجازات اسلامي خلاف موازين ميباشد. از اين تصميم
بهاستناد بند 2 ماده 8 قانون تجديدنظر آراء دادگاهها مجدداً تجديدنظر
ميخواهد كه شعبه 31 ديوانعالي كشور دادنامه معترضعنه را كه در مورد لغو
قرار تعليق اجراي مجازات صادرشده بوده طي دادنامه 1188ـ20/11/1381 نقض بلا
ارجاع مينمايد.
ب: طبق محتويات پروندة كلاسه 20/8726 شعبه چهلم
ديوانعالي كشور، شعبه اول دادگاه نظامي يك اراك به قائم مقامي دادگاه
نظامي دو آن شهرستان سرباز وظيفه غلامرضا صابرحنان فرزند ابراهيم به اتهام
يك فقره فرار از خدمت، طي دادنامه 90ـ 8/3/1380 به پرداخت دويست هزار ريال
جزاي نقدي محكوم و اجراي مجازات را براي مدت دو سال تعليق نموده است.
نامبرده مجدداً مرتكب فرار از خدمت شده كه طي دادنامه510 ـ 19/8/1380 به
پرداخت هفتصد هزار ريال جزاي نقدي محكوم ميگردد. دادستان نظامي وقت استان
در اجراي ماده 36 قانون مجازات اسلامي، فسخ قرار تعليق مجازات را درخواست
مينمايد كه دادرس دادگاه قرار تعليق مجازات دادنامه 90ـ 8/3/1380 را فسخ
مينمايد، ولي متعاقباً اعلام اشتباه كرده و توضيح داده است كه بند 5 ماده
25 قانون مجازات اسلامي، دو مرتبه محكوميت يا بيشتر را قيد نموده، در صورتي
كه محكومعليه مورد نظر يك مرتبه سابقه محكوميت دارد فلذا پرونده را جهت
اقدام قانوني به شعبه اول دادگاه نظامي يك استان قم ارسال نموده كه اين
دادگاه اعلام اشتباه را صحيح ندانسته و رأي صادره در مورد لغو قرار تعليق
اجراي مجازات را طي دادنامه 81/325/41ـ 29/7/1381 مورد تأييد قرار داده
است. اين رأي در اجراي بند 2 ماده 8 قانون تجديدنظر آراء دادگاهها مورد
اعتراض دادستان نظامي وقت دادسراي نظامي استان مركزي قرار گرفته كه موضوع
در شعبه چهلم ديوانعالي كشور مطرح و طي دادنامه 778ـ3/12/1381 به شرح ذيل
اتخاذ تصميم گرديدهاست:
«نظر به اينكه قيد عددي دو بار مندرج در بند 5
ماده 25 قانون مجازات اسلامي حكمي را كه در بار دوم صادر شده داخل در مغيا
مينمايد، منافاتي با ماده 33 قانون مزبور ندارد، فلذا ضمن رد اعتراض آقاي
دادستان نظامي اراك حكم صادره از دادگاه نظامي يك قم عيناً تأييد و ابرام
ميگردد.»
همانطور كه ملاحظه ميفرماييد شعب سيويكم و چهلم ديوانعالي
كشور در استنباط از بند5 ماده25 قانون مجازات اسلامي طي دادنامههاي
1188ـ20/11/1381 و 778ـ3/12/1381 آراء متفاوت صادر نمودهاند كه در اجراي
ماده270 قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور كيفري طرح
موضوع را جهت صدور رأي وحدت رويه قضايي دارد.
معاون قضايي رياست ديوانعالي كشورـ حسينعلي نيّري
به تاريخ روز سهشنبه 17/9/1383 جلسه وحدت رويه قضايي هيأت عمومي
ديوانعالي كشور، به رياست حضرت آيتالله مفيد رييس ديوانعالي كشور، و با
حضور جناب آقاي درّينجفآبادي دادستان محترم كل كشور و جنابان آقايان
رؤسا و مستشاران و اعضاء معاون شعب حقوقي و كيفري ديوانعالي كشور، تشكيل
گرديد.
پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و استماع بيانات جناب آقاي
درّينجفآبادي دادستان محترم كل كشور مبني بر: «... احتراماً؛ درخصوص
پرونده وحدت رويه رديف: 83/9 موضوع اختلاف نظر بين شعب 31 و 40 ديوانعالي
كشور درخصوص استنباط از مقررات بند 5 ماده 25 قانون مجازات اسلامي در باب
تعليق اجراي مجازات، با توجه به گزارش معاون محترم ديوان عاليكشور و
ملاحظه سوابق امر، نظريه دادستان كل كشور به شرح ذيل اعلام ميگردد:
1ـ
براساس مقررات ماده 25 قانون مجازات اسلامي از جمله شرايط قانوني براي
تعليق اجراي مجازات فقدان سابقه محكوميت قطعي دوبار يا بيشتر بعلت جرمهاي
عمدي با هر ميزان مجازات ميباشد، به عبارت ديگر جواز صدور قرار تعليق
علاوه بر شرايط ديگر قانوني، منوط به نداشتن سابقه محكوميت قطعي متهم به
تعداد 2 بار يا بيشتر بوده و وجود سابقه محكوميت به ميزان مذكور، مانع از
برخورداري محكومعليه از مقررات تعليق مجازات خواهد بود.
2ـ چنانچه
محكومعليه در دوران تعليق مجازات مرتكب جرم جديدي كه مستوجب محكوميت به
مجازاتهاي مانع تعليق به شرح مندرج در ماده 25 فوقالذكر شود، حكم تعليق
مجازات توسط دادگاه لغو و حكم صادره در مورد محكومعليه قابليت اجرا خواهد
داشت. در اين صورت آنچه كه مورد توجه است صرف ارتكاب جرم واجد شرايط مقررات
در ماده 25 ميباشد كه تعداد و كيفيت جرم ارتكابي جديد مناط نبوده و يك
فقره محكوميت به مجازات مقرر در ماده 25 فوقالذكر كافي بر لغو قرار تعليق
مجازات سابق ميباشد.
در حالي كه به شرح محتويات پروندههاي محاكماتي
مجازات معلق شده در هر دو مورد كمتر از دويست هزار ريال و مجازات جرم جديد
به ترتيب هفتصد هزار و يك ميليون ريال و در هر حال كمتر از دو ميليون ريال
مندرج در بند 4 ماده 25 مذكور بوده كه مقررات ماده33 قانون مجازات اسلامي
منصرف از آن ميباشد و مؤثر در وضعيت مجازاتهاي معلقشده نخواهد بود.
اضافه مينمايد تعداد مصرح در شق ماده 25 از جمله شرايط قانوني صدور حكم
تعليق مجازات مقرر شده و ناظر به موارد الغاء حكم تعليق نميباشد.
بنابراين رأي شعبه 31 ديوانعالي كشور مبني بر نقض بلاارجاع قرار الغاء
حكم تعليق، نتيجتاً منطبق با موازين تشخيص و مورد تأييد است.» مشاوره نموده
و به اتفاق آراء بدين شرح رأي دادهاند.
رأي وحدت رويه هيأت عمومي ديوانعالي كشور
ماده 33 قانون مجازات اسلامي، الغاي قرار تعليق اجراي مجازات جرم را در
صورت ارتكاب جرم جديد در مدت تعليق، موكول بر اين دانسته است كه جرم جديد
مستوجب محكوميت مذكور در ماده 25 قانون مجازات اسلامي() باشد. نظر به
اينكه بزه فرار از خدمت، براي بار دوم، در شمار شرايط مندرج در ماده 25
قانون مرقوم نيست، لذا لغو قرار تعليق اجراي حكم مجازات در اين مورد فاقد
مبناي قانوني است. بنابراين به نظر اكثريت اعضاء هيأت عمومي ديوانعالي
كشور، رأي شعبه سيويكم ديوانعالي كشور كه با اين نظر مطابقت دارد نتيجتاً
صحيح و منطبق بر موازين قانوني است.
اين رأي طبق ماده 270 قانون
آييندادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور كيفري براي شعب ديوانعالي
كشور و دادگاهها در موارد مشابه لازمالاتباع است.