رأي وحدت رويه شماره 703 ديوان عالي كشور در خصوص صلاحيت دادگاه هاي تجديدنظر استان‏‏ در خصوص رسيدگي به درخواست تجديدنظر از احكام صادره از دادگاه‌ هاي عمومي و انقلاب

Author

فرهاد بحیرائی

نویسنده

شماره5442 /هـ - 1386/5/31
رأي وحدت‌ رويه شماره 703 هيأت‌ عمومي ديوان‌ عالي كشور درخصوص صلاحيت دادگاه‌ هاي تجديدنظر استان‏‏ در خصوص رسيدگي به درخواست تجديدنظر از احكام صادره از دادگاه‌ هاي عمومي و انقلاب
الف: مقدمه
جلسه هيأت‌ عمومي ديوان‌ عالي كشور در مورد پرونده رديف 85 /9 وحدت‌ رويه، رأس ‏ساعت 9 بامداد روز سه‌ شنبه مورخه 1386/5/9 به رياست حضرت آيت‌ الله مفيد رييس ‏ديوان‌ عالي كشور و با حضور حضرت آيت‌ الله دري نجف‌ آبادي دادستان كل كشور و ‏شركت اعضاي شعب مختلف ديوان‌ عالي كشور در سالن اجتماعات دادگستري تشكيل و ‏پس از تلاوت آياتي از كلام‌ الله مجيد و قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسي نظريات ‏مختلف اعضاي شركت‌ كننده در خصوص مورد و استماع نظريه جناب آقاي دادستان كل ‏كشور كه به ترتيب ذيل منعكس مي‌ گردد، به صدور رأي وحدت‌ رويه قضايي شماره ‏‏703 - 1386/5/9 منتهي گرديد.‏
ب: گزارش پرونده
احتراماً معروض مي‌ دارد؛ بر اساس گزارش شماره 85 /323 /1 - 1385/2/5 رياست محترم ‏كل دادگستري استان چهارمحال و بختياري، از شعب بيست و هفتم و سي و پنجم ديوان‌‏ عالي كشور در استنباط از ماده 21 اصلاحي 1381 قانون تشكيل دادگاه‌ هاي عمومي و ‏انقلاب و ماده 233 آيين‌ دادرسي در امور كيفري اين قانون و ماده 39 الحاقي به قانون ‏تشكيل دادگاه‌ هاي عمومي و انقلاب، طي پرونده‌ هاي كلاسه 17 /27 /9740 و 3 /9791- 35 ‏آراء مختلف صادر گرديده‌ است كه گزارش مربوطه ذيلاً منعكس مي‌ گردد.‏
الف - بر اساس كيفرخواست صادره از دادسراي عمومي و انقلاب شهرستان فارسان، آقايان: ‏‏1- عليرضا ارژنگ فرزند لطف‌ الله 22 ساله 2- عارف حيدري گوجان فرزند علي‌ رضا 21 ‏ساله، به ترتيب به مباشرت در يك فقره آدم‌ ربايي طفل هشت ساله با وسيله‌ نقليه موتوري ‏و معاونت در آدم‌ ربايي از طريق ترغيب و تحريك مباشر و تسهيل وقوع جرم تحت پيگرد ‏قانوني قرار مي‌ گيرند و انگيزه آنان نيز مطالبه دويست ميليون ريال وجه نقد بوده كه نهايتاً ‏طفل ربوده شده آزاد و تحويل مي‌ گردد... شعبه 101 دادگاه عمومي جزايي فارسان طي ‏دادنامه 83 /1344 - 1383/12/20 به موضوع رسيدگي و به استناد به اقارير صريح متهمان ‏در مرحله تحقيقات مقدماتي در دادسرا و همچنين در دادگاه و ساير قراين و امارات، ‏بزه‌ هاي انتسابي را محرز دانسته و متهم رديف اول را به‌ لحاظ مباشرت در آدم‌ ربايي با ‏وسيله‌ نقليه، مستنداً به ماده 621 قانون مجازات اسلامي، با رعايت بند 5 ماده 22 همان ‏قانون به‌ خاطر اظهار ندامت و پشيماني ... به تحمل شش سال و متهم رديف دوم را با ‏استناد به ماده 726 قانون مرقوم به تحمل پنج سال زندان محكوم نموده‌ است.‏
از اين رأي تجديدنظرخواهي شده كه پرونده به ديوان‌ عالي كشور ارسال و به شعبه بيست ‏و هفتم ارجاع و پس از قرائت گزارش عضو مميز و اوراق پرونده، طي دادنامه ‏‏377 - 1384/3/17 به‌ شرح ذيل رأي صادر گرديده‌ است:‏
‏«با توجه به محتويات پرونده، درخواست محكوم‌ عليه عليرضا ارژنگ با هيچ يك از شقوق ‏مذكور در ماده 240 قانون آيين‌ دادرسي دادگاه‌ هاي عمومي و انقلاب در امور كيفري ‏انطباق نداشته و مردود است، لذا دادنامه تجديدنظر خواسته ابرام مي‌ گردد و پرونده در ‏اجراي بند الف ماده 265 قانون مرقوم به مرجع مربوطه اعاده مي‌ شود. ضمناً اعتراض و ‏تجديدنظرخواهي معاون جرم (عارف حيدري) قابل طرح رسيدگي در محاكم تجديدنظر ‏استان است.»‏
ب - به دلالت محتويات پرونده كلاسه 3 /9791 شعبه سي و پنجم ديوان‌ عالي كشور، طبق ‏دادنامه شماره 83 /822 - 1383/9/23 صادره از شعبه 101 دادگاه عمومي جزايي فارسان ‏آقايان ياسر پسند، حسين احمدي و مسلم فاضلي به اتهام شركت در آدم‌ ربايي به استناد مواد 22، ‏‏47 و 621 قانون مجازات اسلامي هريك به ترتيب به تحمل پانزده، يازده و شش سال ‏حبس تعزيري محكوم گرديده‌ اند. محكوم‌ عليهم از دادنامه صادره تجديدنظرخواهي ‏نموده‌ اند كه پرونده طي نامه 83 /1065 /ج /101 - 1384/3/4 به ديوان‌ عالي كشور ارسال و ‏پس از ثبت به شماره 10021 - 1384/3/16 به شعبه سي و پنجم ديوان‌عالي كشور ارجاع ‏و پس از قرائت گزارش عضو مميز و اوراق پرونده و اخذ نظريه داديار دادسراي ديوان‌ عالي ‏كشور طي دادنامه 3/ 9791 به‌ شرح آتي‌ الذكر بصدور رأي مبادرت گرديده ‌است: «با عنايت به ‏محتويات پرونده، در خصوص تجديدنظرخواهي تجديدنظرخواهان مذكور در صدر ‏صورت‌ جلسه، نظر به اينكه با تصويب ماده 21 قانون اصلاح قانون تشكيل دادگاه‌ هاي ‏عمومي و انقلاب مصوب سال 1381، ماده 233 قانون آيين‌ دادرسي دادگاه‌ هاي عمومي و ‏انقلاب در امور كيفري مصوب 1378 در خصوص صلاحيت رسيدگي ديوان‌ عالي كشور در ‏مرحله تجديدنظر و فرجام ملغي گرديده و در حال حاضر صلاحيت ديوان‌ عالي كشور در ‏رسيدگي به موضوع مذكور، صرفاً موارد مصرح در ماده مارالذكر است، لذا با امعان‌ نظر به ‏مقررات ماده مرقوم، رسيدگي و اظهارنظر در خصوص امر با دادگاه‌ هاي تجديدنظر استان ‏چهارمحال و بختياري است. بنابمراتب و با اعلام صلاحيت دادگاه‌ هاي تجديدنظر استان ‏چهارمحال و بختياري مقرر مي‌ دارد دفتر پرونده از آمار كسر و عيناً به دادگاه‌ هاي ‏تجديدنظر استان مذكور ارسال تا وفق مقررات اقدام شايسته معمول فرمايند.»‏
همان‌ طور كه ملاحظه مي‌ فرماييد از شعب بيست و هفتم و سي و پنجم ديوان‌ عالي كشور ‏در استنباط از مواد 21 اصلاحي سال 1381 قانون تشكيل دادگاه‌ هاي عمومي و انقلاب و ‏ماده 39 الحاقي همين قانون و ماده 233 قانون آيين‌ دادرسي در امور كيفري آراء متهافت ‏صادر گرديده ‌است. به اين توضيح كه شعبه بيست و هفتم ديوان‌ عالي كشور طي دادنامه ‏شماره 377 - 1384/3/17 عليرغم تصويب ماده 21 اصلاحي قانون تشكيل دادگاه‌ هاي ‏عمومي و انقلاب، ماده 233 قانون آيين‌ دادرسي دادگاه‌ هاي عمومي و انقلاب در امور ‏كيفري را معتبر تلقي و بر اساس آن به صدور رأي مبادرت ورزيده، ولي شعبه سي و پنجم ‏ديوان‌ عالي كشور آن را ملغي‌ الاثر اعلام نموده و پرونده را به دادگاه تجديدنظر استان ‏مربوطه اعاده ‌نموده‌ است. بنابه مراتب مستنداً به ماده 270 قانون اخير‌الذكر تقاضاي طرح ‏موضوع را در جلسه هيأت‌ عمومي ديوان‌ عالي كشور جهت صدور رأي وحدت‌ رويه قضايي ‏دارد.‏
معاون قضايي ديوان‌ عالي كشور - حسينعلي نيري
ج: نظريه دادستان كل كشور
با احترام؛ در خصوص پرونده وحدت‌ رويه قضايي رديف 85 /9 هيأت محترم عمومي ديوان‌‏ عالي كشور موضوع اختلاف نظر بين شعب 27 و 35 ديوان‌ عالي كشور در استنباط از ‏مواد 21 اصلاحي قانون تشكيل دادگاه‌ هاي عمومي و انقلاب مصوب 1381 و ماده 233 ‏قانون آيين‌ دادرسي دادگاه‌ هاي عمومي و انقلاب در امور كيفري، با ملاحظه گزارش ‏تنظيمي و سوابق امر به‌ شرح آتي اظهارنظر مي‌ گردد.‏
به‌ موجب مقررات قانون تشكيل دادگاه‌ هاي عمومي و انقلاب رسيدگي به كليه دعاوي، ‏شكايات و تعقيب جرايم در صلاحيت دادگاه‌ هاي عمومي و انقلاب هر حوزه مقرر ‏گرديده ‌بود ليكن با وجود اينكه به‌ موجب مقررات ماده 233 قانون آيين‌ دادرسي دادگاه‌ هاي ‏عمومي و انقلاب در امور كيفري مصوب 1378/6/27 دادگاه تجديدنظر استان مرجع ‏تجديدنظر احكام دادگاه‌ هاي عمومي و انقلاب تعيين شده ‌است، مقنن رسيدگي به ‏درخواست تجديدنظر از احكام دادگاه عمومي و انقلاب در مورد:‏
جرايمي كه مجازات قانوني آن اعدام يا رجم باشد.‏
جرايمي كه مجازات قانوني آنها قطع عضو يا قصاص نفس يا اطراف باشد.‏
جرايمي كه مجازات قانوني آنها حبس بيش از ده سال باشد و مصادره اموال.‏
را در صلاحيت ديوان‌ عالي كشور مقرر نموده است.‏
به‌ موجب مقررات تبصره ذيل ماده 4 اصلاحي قانون مصوب 1381 رسيدگي به جرايمي كه ‏مجازات قانوني آنها قصاص نفس يا قصاص عضو يا رجم يا صلب يا اعدام يا حبس ابد است ‏و همچنين رسيدگي به جرايم مطبوعاتي و سياسي در صلاحيت دادگاه كيفري استان ‏مقرر گرديده‌است و مرجع تجديدنظر از احكام دادگاه كيفري استان حسب مقررات ذيل ‏ماده 21 اصلاحي قانون مرقوم ديوان‌ عالي كشور تعيين گرديد و طبق مقررات صدر ماده ‏‏21 مرقوم مرجع تجديدنظر آراء قابل تجديدنظر دادگاه‌ هاي عمومي حقوقي، جزايي و ‏انقلاب، دادگاه تجديدنظر استاني است كه آن دادگاه‌ ها در حوزه قضايي آن استان قرار ‏دارد.‏
هر چند اقتضاي تأمين عدالت قضايي و مصالح اجتماعي رسيدگي به جرايم مهم چون ‏آدم‌ ربايي و ساير جرايم مستوجب حد و حبس‌ هاي طويل‌ المدت در محاكم كيفري استان با ‏هيأت دادرسان مجرب و متبحّر مي‌ باشد و اين مهم كه بايد در مقررات اصلاحي قانون ‏تشكيل دادگاه‌ هاي عمومي و انقلاب مورد توجه قرار مي‌ گرفت به سكوت برگزار گرديده ‏است و درحال حاضر مادام كه مقررات قانون مورد اصلاح مقنن واقع نشده است تكليفي ‏جز التزام به قوانين جاري نمي‌ باشد.‏
بنابراين مراتب چون به‌ موجب مقررات ماده 621 قانون مجازات اسلامي حداكثر مجازات ‏قانوني جرم آدم‌ ربايي 15 سال حبس مي‌ باشد لذا رسيدگي به جرم مذكور خارج از ‏صلاحيت دادگاه كيفري استان و در صلاحيت دادگاه عمومي جزايي خواهد بود و مرجع ‏تجديدنظر آن هم به تصريح صدر ماده 21 قانون تشكيل دادگاه عمومي و انقلاب ‏اصلاحي 1381 دادگاه تجديدنظر استان مي‌ باشد و بدين ترتيب مقررات ماده 233 قانون ‏آيين‌ دادرسي دادگاه‌ هاي عمومي و انقلاب تا حدي كه مغاير ماده 21 مرقوم مي‌ باشد ‏به تصريح ماده 39 قانون تشكيل دادگاه‌ هاي عمومي و انقلاب اصلاحي 1381 منسوخ ‏خواهد بود.‏
چون رأي شعبه 35 ديوان‌ عالي كشور با لحاظ اين مراتب و طبق اصول صادر ‏گرديده ‌است، منطبق با موازين و مقررات تشخيص و مورد تأييد مي‌ باشد.‏
د: رأي و‌حدت‌ رو‌يه هيأت‌ عمومي ديوان‌ عالي كشور
‏«ماده 21 قانون اصلاح قانون تشكيل دادگاه‌ هاي عمومي و انقلاب مصوب سال 1381 ‏علي‌ الاطلاق مرجع تجديدنظر آراء دادگاه‌ هاي عمومي حقوقي، جزايي و انقلاب را دادگاه ‏تجديدنظر استان محل استقرار آن دادگاه‌ ها و مرجع فرجام‌ خواهي آراء دادگاه كيفري ‏استان را ديوان‌ عالي كشور دانسته و ماده 39 الحاقي به قانون اصلاحي مرقوم كليه قوانين ‏و مقررات مغاير از جمله ماده 233 قانون آيين‌ دادرسي دادگاه‌ هاي عمومي و انقلاب در ‏امور كيفري را در آن قسمت كه مغايرت دارد ملغي نموده ‌است، بنابراين به نظر اكثريت ‏اعضاي هيأت‌ عمومي رأي شعبه سي و پنجم ديوان‌ عالي كشور صحيح و منطبق با ‏موازين قانوني تشخيص مي‌ گردد.»‏
‏«اين رأي مطابق ماده 270 قانون آيين‌ دادرسي دادگاه‌ هاي عمومي و انقلاب در امور ‏كيفري در موارد مشابه براي شعب ديوان‌ عالي كشور و دادگاه‌ ها لازم‌ الاتباع مي‌ باشد.»‏

اگر فیلترشکن روشن باشد لود سایت بدلیل وجود اینماد طولانی می شود